سلام کودک دلبندم
سلام پسرم
همانطور که می دونی خیلی خوشحالم.هم من هم بابات .اخه میدونم دقیقا کی تو بغل میگیرمت 21آبان یعنی درست 6روز دیگه.
خدایا شکرت
یه کلام
سلام طاهای من سلام عزیز دلم سلام پسرم سلام پاره تنم.
الان که دارم می نویسم چیزی نمونده که دنیا بیای شاید یه هفته یا فوق فوقش دوهفته دیگه.
چندروزدیگه دستای کوچیکت رو تو دستام می گیرم .
چند روز دیگه صورت همچون ماهت رو می بینم.
چند روزدیگه تن ظریفت رو تو بغل میگیرم.
shabane
salam pesaram emshab midonam chet shode ke dige laghat nemizani?
to
ham delet vase babat tang shode vali narahat nabash ghol dade zodi
biyadesh taze barat lebas ba khodesh miyare .
azizam delam mahe asemonam setare shabhaye taram pesaram taje
saram ghande asalam to yek kalam omide zendegim
خاطره اولین لگد زدنت
سلام پسرم
میخوام برات اولین باریرو که لگد زدی تعریف
کنم. توی هفت ماهگی پا گذاشته بودم
یعنی دقیقا توی اولای شهریور بود.
مامان جون تازه اومده بود خونمون باباتم از
سر کار اومده بود و نهار خورده و خوابیده
بود.که یهوووو.............
احساس کردم لگد زدی
سریع دستمو گذاشتم جایی که لگد زده
بودی به بابات نگاه کردم .
نتونستم جلوی خوشحالی خودم رو بگیرم با
صدای بلند باباتو از خواب بیدار کردم مامان
جون هم انگار برق
گرفتش یهووو گفتم لگد زد.
بابات دستشو گذاشت رو شکمم و تو هم یه
لگد جانانه زدی فکر کنم به بابات دست
دادی به معنی این که
اومدی بیرون با هم دست به یکی کرده و
منو ازیت کنین . بابات گفت اره زد مامان
جونم خوش حال شد من و
بابات شروع کردیم خندیدن فکرکنم توهم اون
تو می خندیدیدی.